دوستم میگف داییش راننده تاکسی بوده هر وقت یه دختریو جا به جا می کردن میگفتن بریم خواسگاریش.
خلاصه هرشب خواسگاری بودن. یه شب تو همین جریانا ادرسو اشتبا میرن.از شانس اون خونه ام دختر دم بخت داشته.عروس که چایی میاره یهو داییه میگه ا؟؟؟؟این که اون نی که؟؟؟؟ ولی خب تابلو نمی کنن میگن نپسندیدم.
بد از اونجا میان بیرون میرن خونه ایی که قرار بوده برن خواسگاری!!!!!
پست جدید, پست سرکاری, پست طنز, معنا گرا, جوک, پست فیس بوکی, پست عاشقانه, جوک جدید,